Tuesday, May 18, 2004

برخى طوائف تركى باستانى در استان قزوين-آذربايجان

سؤزوموز

طوائف و گروههاى تاريخى تركى در استان قزوين

در بررسى اسامى جغرافيايى تركى استان آذربايجانى قزوين الگويى كه فورا به چشم مىخورد وجود اقلا چهار لايه و موج متفاوت به لحاظ كرونولوژيك از گروههاى انسانى تركى و يا چهار مجموعه مختلف نامهاى تركى است. اين چهار لايه عبارتند از :

1- تركهاى باستان : ورود اين گروه به آذربايجان از طريق شمال٫ از قفقاز و پيش از اسلام بوده است.
2- تركهاى ميانه: ورود اين لايه از طريق شرق از آسياى ميانه و خراسان و پس از ظهور اسلام تا حمله مغول بوده است.
3- مغولها: كه بدنه اصلى توده اى كه نيروهايشان از آن متشكل شده بود را تركها تشكيل مىدادند.
4- تركهاى جديد: عمدتا تركهاى قزلباش از خاك عثمانى (تركيه ٫ سوريه و عراق فعلى)٫ از طرف غرب٫ پيش و پس از تشكل دولت تركى آذرى صفوى .

حتى گاها هر دو و يا سه فرم متعلق به لايه ها و دوره هاى زمانى متفاوت يك كلمه٫ توامان در اين استان وجود دارد. مثل آقاجرى=آغاجرى (فرم باستانى) و قجر-قاجار (فرم جديد) نام طائفه به معنى انسان جنگلى٫ قليچ=قلج (فرم باستانى) و خلج (فرم جديد) نام خلقى ترك. و يا در برخى موارد معادل مغولى اسامى نيز همراه اصل تركى آنها همزمان در اين استان ديده مىشود. مانند تكين (تركى) و چيگين=چگين (مغولى) به معنى شاهزاده٫ موران=مورن (مغولى) و اؤزه ن=اوزن-چاى (تركى) به معنى رودخانه٫ جرن (مغولى) و جئيران=جيران (تركى) به معنى آهوى زرد....

از نمونه هاى بسيار جالب ديگر سه كلمه "آلتين=آلتون" (تركى باستانى)٫ "قيزيل=قزل" (تركى ميانه)٫ "قيرميزلر=قرمزلر" (تركى جديد) به معنى سرخ فارسى مىباشند كه نشانگر وجود اقلا سه موج متفاوت مهاجرين ترك در مقاطع مختلف زمانى به اين ديار آذربايجانى اند.

من امروز به بعضى از اسامى گروهها و طوائف تركى كه در نامهاى جغرافيايى استان آذربايجانى قزوين هنوز هم حفظ شده اند مى پردازم:

1- ترك: در باقرآباد ترك. كلمه "ترك=تورك" كه نام ملى بزرگترين گروه قومى ايران است به معنى قوت٫ قدرت٫ شهامت٫ شخص و دوره بالغ و نيرومند شدن و رسيدن و جوانى و زيبايى...مىباشد.

2- قز: در نامهاى "قزار بىبى"٫ "قز قلعه" (در تاكستان). "قز"٫ "غز" ٫ "گز"٫ غوز.... نامى است كه تاريخ نويسان عرب به تركهاى اوغوز داده اند. (معادل "اوز" در منابع اروپايى و بيزانسى). اوغوز كلمه اى مركب از اوق+اوز است كه به معنى اوق ها و يا قبيله هاست. تركهاى اوغوز مركب از 24 قبيله بوده اند. دولت گؤك تورك (پيش از اسلام) و دولتهاى سلجوقى٫ خوارزمشاهى٫ عثمانى٫ آق قويونلو٫ قاراقويونلو٫ صفوى ٫ قاجار .....همه دولتهايى هستند كه تركهاى اوغوز تاسيس نموده اند. پس از قرون 10-12 اين كلمه كم كم فراموش و جاى خود را به "توركمان-توركمن-تركمن" داده است.

توضيحى در باره كلمه قالا : همانطور كه پيشتر نيز گفته شد قالا [قله٫ قلعه] از ريشه تركى "قالقا" به معنى سپر ٫حفاظ٫ حصار٫ دژ٫ سنگر٫ استحكامات نظامى و قلعه و مجازا مدافعه كننده و تدافع ٫ پاسدارى٫ محل تجمع سپاهيان است . كلمه قالقا كه ريشه "قالخان" تركى (سپر) نيز هست بعدها فرم امروزى "قالا "را پيدا نموده كه غير از "قلعه" عربى است و به شكل "كالا" "كلا" و "كلات" به زبان فارسى نيز وارد شده است.

امروزه در تمام سرزمينهايى كه روزگارى اوغوزها زندگى مىنموده اند از افغانستان و خراسان و ايران و آذربايجان و عراق و تركيه و اروپاى شرقى و مولداويا به نام "قيز قالا=قز قلعه " بسيار برخورد مىشود كه يادگار تركهاى اوغوز پيش از قرون 10-11 ميلادى است. بنابراين تركيب قيزقالا =قز قلعه به معنى اوغوز قالا(سى) "استحكامات نظامى اوغوز" بوده و ترجمه آن به شكل "قلعه دختر " نادرست است.

3- تات: تات در زبانهاى اورال آلتاييك و از آن جمله در تركى به معنى خدمتكار٫ بيچاره٫ فقير٫ ساده لوح٫ چلفتى٫ پست٫ بيگانه ٫ ايرانى٫ فارس ٫ غيرترك و غيره بكار رفته است. در تركى آذرى امروزى نيز از جمله به غير تركها مخصوصا فارسها٫ تات ميگويند.

4- قزوين: كلمه قاز-قاد-كاس-كاد در تركى و ديگر زبانهاى آلتايى به معنى صخره٫ كوه صخره دار٫ شيب تند مىباشد. اين كلمه (ريشه كلمه "قايا=قيه"ى تركى امروزى به معنى صخره) در ريشه شناسى كلمه "قفقاز" نيز پيشنهاد شده است. علاوه بر آن "كاس" نام طائفه اى باستانى است كه از جمله در تشكل تبارى خلق تركى قزاق كنونى نيز اشتراك داشته است.

بر طبق روايات تاريخى ديگرى نيز٫ "كوز- قاز " نام دختر افراسياب "خاقان" بنيادگزار خاندان سلطنت "خان"ها٫ "تگين" ها و "تريم" ها٫ و پدر قاز٫ بارمان٫ و بارس قان كه هر كدام به نام خويش شهرى پى افكندند مىباشد. شهرى كه به اسم "قاز" نامگذارى شد شهر قزوين در آذربايجان ايران٫ كه اصل آن " كاز اوينى- قاز اوينو" (به تركى بازيگاه قاز) مىباشد است٫ زيرا كه وى در آنجا ساكن بود و بازى مىنمود.

5-چگين-چيگين-چيگيل :نام طائفه اى از تركان مىباشد كه به همراه تركهاى "قارلوق" و "يغما" دولت قراخانيان (قاراخانلى) را بين قرون 10-12 در آسياى ميانه تاسيس نموده اند. سلطانهاى قراخان=قاراخان هميشه از بين اين طائفه چيگيل انتخاب مىشده اند. كلمه "چگين" به معنى شاهزاده بوده معادل كلمه تركى "تكين" مىباشد. در استان آذربايجانى قزوين و بخشهاى مجاور آن به هر دو نام "چگين٫ چگينى" و "تكين" (تكين داغى ) برخورد مىشود.

6- خلج-قليج: در نامهاى خلج كوه, قليچى٫ خلج كندى٫ قليچ... "قالاج" و يا "قلج" نام يكى از قديمىترين گروههاى تركى است كه اولين بار پيش از اسلام به خاك آذربايجان و ايران امروزى وارد شده اند. فرم "خلج" شكل موخر اين نام است. در باره تركهاى خلج نوشته كوتاهى در سؤزوموز نوشته بودم.

7- آقاجرى٫ آغاجرى٫ آغاجارى٫ قجر ٫ قاجار: آغاج ارى (در متون باستانى Agathirs٫Acatsir ) به معنى انسان جنگلى و يا گروهى با توتم درخت مىباشد. آغاج ارى ها از قديمىترين گروههاى تركى شناخته شده در آذربايجان و آسياى صغير و ايران هستند. (پيش از اسلام). "قجر" ويا "قاجار " فرم متاخر اين كلمه است. دولت آذرى "قاجار" در ايران توسط بخشى از آغاج ارى هاى سوريه-تركيه امروزى تاسيس شده است. امروزه بازماندگان آغاج ارى ها در تركيه به نام "تاهتاجى= تاختاجى=تخته چى" كه بر مذهب تركى قزلباشى=قيزيلباشى اند زندگى مىكنند. آغاج ارى هاى باستانى ايران كه در تمام سطح كشور از خوزستان تا آذربايجان و خراسان پخش شده بودند به مرور زمان در خلقهاى فارس و لر و حتى عرب تحليل رفته٫ قاجارها هم تماما فارس زبان شده اند.

توضيحى در باره كلمه "آر"٫ "ار" (ir/er) : كلمه اى تركى به معنى انسان٫ مرد٫ جوانمرد٫ قهرمان ....مىباشد. اين كلمه به شكل پسوند به كلمات ديگر افزوده شده و نام تبار و گروه و طائفه مىسازد مانند : آوار، خزر، مجار، قاجار٫ سابير٫ يازير .... كاربرد "ار" در نام اشخاص در دوران سلجوقى بسيار رايج بوده است مانند گون ارى=گونرى٫ آغاج ارى=آغاجرى٫ سو ارى٫ قز ارى-غز ارى٫ تورك ارى٫=تركرى٫ دنيز ارى٫ يابان ارى٫ قويون ارى....

8-قره خان-قاراخانيان: در نامهاى خرقان و قره قان. قاراخانيان ويا خاقانيه و ايليق خانلار٫ دولتى است كه از طرف تركهاى قارلوق٫ چيگيل٫ يغما٫ توخسى و غيره تاسيس شده است(دو شاخه شرقى و غربى٫ 1042-1212). قسمتهاى جنوبى آذربايجان (مناطق ترك نشين استانهاى قزوين٫ مركزى و تهران) از جمله نقاطى مىباشند كه طوائف تركى تشكيل دهنده قاراخانيان به شكل انبوه در آنجا ساكن شده اند. نامهاى خرقان-قره قان٫ چگين٫ قارلوق و غيره در اين نواحى بازمانده اين طوائف مىباشد.

9-قارلوق=قارلق=قرلق : قارلوقها كه نامشان به معنى توده برف است يكى از قبايل داخل اتحاديه گؤك توركها=گوك تركها بودند و در تاريخ تركى باستان از جمله در سقوط دولت گؤك تورك٫ ساقط نمودن دولت تركى تورگيش=تركش٫ بنيانگذارى دولت خاقانى باسميل=بسمل و دولت قاراخانيان نقش بسيار مهمى ايفا نموده اند.

ادامه دارد

گئرچه يه هو !!!!

0 Comments:

Post a Comment

<< Home