Wednesday, July 07, 2004

گونئى آذربايجانين قزوين اوستانيندا سمه نى گؤيه رتمه و پيشيرمه تؤره-دبلرى



سؤزوموز


گونئى آذربايجانين قزوين اوستانيندا سمه نى گؤيه رتمه و پيشيرمه تؤره-دبلرى


از وبلاگ قزوين- آذربايجان


سمنى ساخلا منى٬ ايلده جوجه رده رم سنىقسمت اول نوشته زير مقدمه اى در باره "سمه نى" (به فارسى سمنو) به قلم دكتر سلام الله جاويد٬ وزير كشور حكومت ملى آذربايجان (١٣٢٥) و قسمت دوم آن نوشته اى در باره مراسم سبز كردن چمن و پختن سمنو در استان آذربايجانى قزوين به همراه قوشماهايى تركى از اين استان٬ به نقل از كريم حضرتى اهل قزوين است.


الف- اين نوشته را از وبلاگ قزوين-آذربايجان (ويژه استان آذربايجانى قزوين) آورده ام.


ب- شمارى از هموطنان فارس هنگامى كه با اشتراكات فرهنگى و شباهت های فراوان در آداب و رسوم حتى مذهب مشترك خود با خلق ترك و بويژه در جمهورى آذربايجان مواجه مىشوند شگفت زده مىگردند. بسيارى از قوميتگرايان فارس و پان ايرانيستها (هم جناح مذهبى٬ هم جناح باستانگراى آن) نيز اين اشتراكات و شباهتهاى قوم فارس با خلق ترك و آذربايجانيان را دليلى بر پيشينه فارسى و آريايى خلق ترك و آذربايجان مىشمارند. حال آنكه:


١- ايران٬ شامل آذربايجان و كردستان و بلوچستان و فارسستان و تركمنستان و عربستان و گيلان و مازندران و .... ٬ بيش از هزار سال تحت حاكميت دولتها٬ خاندانها٬ طوايف٬ اقوام و ارتشهاى ترك و به عبارت ديگر تحت حاكميت خلق ترك قرار داشته است. در طول اين يكهزار سال همه اقوامى كه تحت حاكميت تركان بوده اند و از جمله فارس زبانها به شدت از فرهنگ و تمدن تركى در همه عرصه هاى آن٬ از مذهب و فرهنگ سياسى و علائم و سنن دولتمدارى گرفته تا ادبيات و زبان و فولكلور و موسيقى و قاليبافى و پوشاك و خورد و خوراك و ....... تاثير پذيرفته اند. از اينرو در اغلب موارد اشتراكات بين خلق ترك و به عنوان مثال خلق فارس و فارسستان٬ در اصل بخشى از فرهنگ و تمدن تركى است كه از فرهنگ و مدنيت تركى به خلق فارس منتقل و خلق فارس از آن متاثر شده است. دليل آنكه بسيارى از مراسم و جشنها و سنن رايج بين خلق ترك و آذربايجان با اندك تفاوتى از جمله در ميان بسيارى از گروههاى ايرانى زبان مجاور امروزى مانند فارس و كرد و لر و گيلك و .... نيز ديده مىشود همين است كه اين گروههاى ملى و مناطق ملى شان روزگارى و ديرزمانى تحت حاكميت و داخل در اراضى دول تركى –آذربايجانى بوده اند و تاثيرپذيرى آنها از فرهنگ و خلق ترك است نه به دليل ديگر.


٢- همچنين هرگز نبايد فراموش كرد كه گروههاى مختلف فارس زبان ساكن در ايران كه امروزه با نام قوم فارس از آنها ياد مىشود در حقيقت ملقمه اى از بوميان باستان منطقه٬ گروههاى مهاجر ايرانى زبان (عمدتا از شرق٬ از افغانستان كنونى)٬ گروههاى سامى-عرب (عمدتا از جنوب غربى) و ترك (از شرق٬ از شمال و از غرب) مىباشند كه به مرور زمان با غلبه زبان مهاجرين افغانستانى (فارسى درى) و پذيرش علايق مذهبی تركان غلات قزلباش آذربايجانى و تركيه اى (به شكل دگرگون شده شيعه امامى) و اخذ مظاهر فرهنگى٬ آداب و سنن٬ دين و خط از اعراب (و البته از بوميان و تركان و مهاجران ايرانى زبان ديگر) به صورت قوم فارس (زبان) پا به عرصه وجود گزارده اند. بويژه به لحاظ تبارى-نژادى بىشك مىتوان گفت كه اقلا يك سوم فارس زبانان امروزى ايران٬ اصلا تركان بعدا فارس زبان شده در دو هزار سال اخير اند كه علىرغم تغيير زبانشان از تركى به فارسى٬ هنوز بسيارى از رگه ها و رسوبات فرهنگ تركى خود را كماكان حفظ نموده اند. اين رگه و رسوبات فرهنگ تركى در ميان گروههاى فارس زبان بخشى از همان چيزهاييست كه مظاهر مشترك بين فارسزبانان و خلق ترك به نظر مىآيند و عده اى به نادرستى آنرا دليل متاثر شدن خلق ترك از فارسها و يا پيشينه فارسى آن مىشمارند.


٣- در قرن بيستم دو گروه قومى در منطقه يعنى ارمنىها و فارسها- دولت ايران و (اخيرا كردها)٬ آگاهانه به مسابقه تصاحب هر آن چيز مثبتى كه تاريخ و گذشته و اكنون آسياى غربى٬خاورميانه و قفقاز وجود دارد و مصادره آنها به نفع قوم فارس-نژاد آريايى آغاز كرده اند. مىتوان گفت كه نسبت دادن همه مظاهر و داده هاى مثبت تاريخى و فرهنگى و مصادره ميراث گذشتگان بنفع خود به نوعى اپيدمى در ميان نخبگان فارس تبديل شده است. يكى از عمده ترين اين ميراث فرهنگى گذشتگان مصادره شده توسط قوميتگرايان فارس٬ نوروز و مراسم و عادات و آداب و رسوم حول و حوش آن است. بسيارى از اين مراسم و آداب و سنن پيرامون آن (نوروز٬ رخت عيد٬ خريد نوروزی٬ سبزه سبز كردن٬ تخم مرغ رنگ کردن٬ جشن گرفتن چهارشنبه سوری٬ خانه تکانی٬ آماده کردن شيرينيهای نوروزی٬ سفره - خنچه نوروزی (نوروز خنچه سی)٬ هفت سين٬ بيرون رفتن از خانه روز سيزدهم٬ نمايش کوسه و کچل٬ ..... ) كه اغلب داراى ديرينه اى بسيار کهنتر از اقوام فعلى منطقه مانند قوم فارس اند٬ ريشه در مدنيت و فرهنگ و باورهای ديرين نياکان تمام ملل و مردمانی دارد که در طول هزاران سال در پهنه بزرگی از غرب آسيا٬ از بين النهرين تا ماورالنهر می زيسته اند. و اكثر آنها نيز ارتباطى با گفتمانهاى آرياپرستانه و ادعاهاى قوميتگرايانه فارسى (آئين زرتشتی٬ امپراتورى هخامنش٬ رسومات کهن آريايی ها٬ جشنهاى باستانی و ملی ايرانيان و ...) ندارند.


٤- متاسفانه اين ادعاهاى بى اساس و تبليغات سوء گاهى اوقات حتى باعث اشتباه برخى از تركان و آذربايجانيان نيز مىگردد. مثلا در نوشته زير در بخش مقدمه دكتر سلام الله جاويد٬ ارتباط دادن سمه نى با مادها و ريشه شناسى اين واژه با زبان سانسكريت٬ خالى از خطا نيست. نه كلمه چمن-سمنو و نه مراسم و عادات مربوط به آن – كه اساسا سامى اند- ربطى به زبان فارسى٬ فرهنگ و اقوام فارسى و ايرانى و زرتشى و آريايى و ...ندارند!. به نظر مىرسد كه نويسنده در نگارش اين بخش٬ از منابع آذربايجان شوروى -كه متاسفانه در بسيارى از زمينه هاى تاريخى و فرهنگى نگرش حاكم بر آنها قوميت گرايى افراطى فارسى و ارمنى و حتى آرياپرستى است- استفاده نموده است. (حتى سايتى از جمهورى آذربايجان حلواى سمنو را بازمانده رسمى زردشتى شمرده است!!!! ( http://www.azerbaijan-irs.com/irs/viewer.php?id=000202 )


با توجه به موارد شمرده شده در بند ب٬ بجا خواهد بود كه قبل از نقل نوشته در باره مراسم پختن سمه نى (سمنى) در استان آذربايجانى قزوين در باره ريشه كلمه سامى سمنو- كه قوميتگرايان فارسى آنرا به خطا كلمه اى فارسى قلمداد مىكنند٬ توضيحى كوتاه داده شود:


چمن-سمه نى- كيميون٬ يادگار زبان و مدنيت سامى:


يكى از نامهاى سبزه در زبان تركى "چمن٬ چيمن" و يا "چيم" است. در لغتنامه هاى تركى چمن بدين شكل تعريف مىشود: ياشيل اوتلا اؤرتولموش آلان٬ ياشيلليق. همچنين به تركى به سبزه اى كه در نوروز سبز مىكنند٬ و به جوانه گندم سمه نى-سمنى گفته٬ عمل سبز كردن سبزه نوروزى را "سمنى قويماق٬ سمه نى گؤيه رتمك٬ سمه نى جوجه رتمك" مىنامند. نيز خوراک٬ شيرينى٬ حلوا٬ آبجو (آلمانى ها و روسها نيز نوشابه اى الكلى بنام كومل – Kümmel دارند كه از همين ريشه است) و .... يى كه از آن درست مىكنند هم سمه نى حالواسى٬ و .... ناميده مىشود. در لغتنامه هاى تركى در باره سمه نى چنين گفته مىشود: ١- خالق عادتينجه نووروز بايرامي موناسيبتى ايله بوشقابلاردا بوغدا گؤيه رتمك. نووروز بايراميندا بوشقابلاردا گؤيرديلن بوغدا. سوفره نين اورتاسيندا آرا سيرا بوشقابلاردا ياشيل سمنى قويارديلار. ٢- گؤيرميش بوغدا شيره سيندن پيشيريلن بير نووع حالوا. بعضى يئرلرده اينسانا بير خطا اوز وئره نده نذير دييه رلر و همان خطا ردد اولاندان سونرا٬ قونشولارا سمنى پايلارلار. علاوه بر آن در آذربايجان رقصى بنام سمه نى نيز موجود است. (در تركى تركيه به چمن تركى آذربايجانى٬ چيمن گفته مىشود. علاوه بر آن در تركى تركيه كلمه اى ديگر بنام "كيميون" وجود دارد كه براى ناميدن ادويه اى كه در زبان تركى آذربايجانى كهليك اوتو -در لهجه هاى تركيه اى : ككليك اوتو- نام دارد بكار مىرود. در اين لهجه تركى به شنبليله فارسى٬ چمن گفته مىشود).


ريشه هر سه اين كلمات يعنى چمن٬ سمه نى و كيميون٬ كلمه اى سامى از ريشه آرامى-آكادى كامونا (kamunu, kamūnu) مىباشد. اين كلمه در ديگر زبانهاى باستانى و مدرن سامى به شكل زير وجود دارد: در عبرى باستان (kammon, kamoon)٬ آرامى (kamūnā)٬ مصرى (kamnin)٬ عربى (kamoun, kemmū)٬ عبرى (kamoon)٬ آمهاري (kemun). بنابر اين نه تنها كلمه سمه نى كه در زبان فارسى به شكل سمنو بكار مىرود٬ بلكه كلمه معادل آن چمن هم٬ كلمه اى فارسى-ايرانى نيست٬ اين كلمه همراه با آداب و رسوم و فرهنگ مربوطه آن به زبان و فرهنگ اقوام ايرانى زبان و فارس وارد و منتقل شده است. اين كلمه سامى٬ از طريق يونانى باستان (kyminon) به ديگر زبانهاى اروپايى منتقل شده است: در انگليسى (cumin)٬ انگليسى ميانه (cymen)٬ لاتينى (cuminum, cyminum) ٬ پرتقالى (cominho)٬ ليتوانيايى (kuminai)٬ باسكى (komino) ٬ ارمنى (Çaman, kimon)٬ روسى (kmin) ٬ اوكراينى (kmin) ٬ بلغارى (kim, kimion) ٬ چكى (římský kmín)٬ اسلونى (orientalske kumin)٬ ايسلاندى (ostakúmen)٬ مجارى (egyiptomi kömény)٬ دانماركى (kommen)٬ لاتويايى (ķimenes)٬ رومانيايى (chimion turcesc)٬ استونيايى (köömen)٬ لهستانى (kminek)٬ ايتاليايى (cumino tedesco)٬ فنلاندى (roomankumina). يونانى (kyminon, kimino) ٬ اسپانيايى (comino)٬...


معادل فارسى سمنو را بايد در كلمات زيره (به معنى بيات و فاسد شده) و مرزنجوش (به تركى آذربايجانى مرجى٬ به تركى تركيه مرجان كؤشك٬ مرزنگوش) كه هر دو ريشه سانسكريت دارند جستجو كرد.
- زيره كه ريشه سانسكريت دارد در زبانهاى جنوب شرق آسيا به شكل زير وجود دارد: هندى (jarana, jirana jira, jirna)٬ اوردو (zirah)٬ تئلئگو (jilakarra)٬ تاميل (jiragam)٬ برمه (ziya)٬ تايى (yeera)٬
- كلمه مرجى در زبانهاى گوناگون به شكل زير است : لاتينى (Marjoram)٬ يونانى باستان (amarakos)٬ سانسكريت (maruva)٬ ليتوانى (mairūnas)٬ نروژى (merian)٬ فرانسوى (marjolaine)٬ كرواتى (mažuran)٬ ايتاليايى (maggiorana)٬ رومانيايى (măghiran)٬ يونانى (matzourana)


منشاء سمنو و سنت سبزه سبز كردن و سمنى پختن مانند خود نوروز و اغلب آداب و سنن مربوط به آن٬ ريشه در اعماق تاريخ غرب آسيا و مشخصا زبان و فرهنگ و تمدن سامى و اقوام التصاقى زبان پيش از آن منطقه دارد. واژه سمنو٬ سمنوى خوردنی و سبزکردنی آذربايجان و خلق ترك- كه قوم فارس و فارسستان نيز در آنها با خلق ترك و آذربايجان مشترك است- فارسى-آريايى نيست و زائيده هخامنشيان و زرتشتىگرى و ..... نيست. اينها همگى در زمره آداب و رسوم بيشمارى اند كه ملل كنونى منطقه و از جمله فارسها٬ از فرهنگها و تمدنهاى سامى و التصاقى زبانان غرب آسيا آموخته اند.


مهران بهارى
---------------
سمه نى


آذربايجان فولكلويندان نمونه لر. ٢ –ينجى جيلد. توپلايان دكتر س. جاويد. چاپ دوم٬ ٣٠٠٠ نسخه٬ شهريور ١٣٥٨ ٬ انتشارات فرزانه. ص ٢٦٤-٢٦٠


اولو بابالاردان ماددى ياديگارلار قالديغى كيمى٬ معنوى شادليق تؤره دن و محببت آرتيران ياديگارلار و عادتلر ده قالميشدير. بو عادتلردن بيرى ده بايراملاردير. بايراملارين ان ماراقلىسى٬ طبيعتين آچيلماسىيله ويفق وئره ن "نووروز بايرامى"دير. نووروز بايرامى حاققيندا آذربايجان فولكلوروندان نومونه لر كيتابىنين بيرينجى جيلدينده معلومات وئريلميشدير. نووروز بايراميندا معمول اولان عادتلردن بيرى ده "سمه نى دوزه لتمك عادتى"دير.


سمنه نى دوزه لتمك آذربايجان خالقى (تورك خالقى م. ب.) دئييل٬ بوتون ميللتلر آراسيندا معمول ايميش. آنتيك (عتيقه) مولفى "پلوتارخ"ين يازديغينا گؤره ميلاددان ١٢٦ ايل [قاباق]٬ ماد ميللتى (ميدىيالىلار) تاخيلى موقددس سايارميشلار. ائحتيمال وئريلير كى او يئمك "سمه نى" اولموش اولا. تدقيقاتچىلارين يازديقلارينا گؤره٬ ميلاددان مين ايل اوول هيندوستانين شوماليندا سانسكيريت ديلينده "سمه نى" كلمه سى وار ايميش. سانسكيريت ديلينده "سمه نى" بوغدا دئمكدير.


قاباقلاردا اولدوغو كيمى٬ ايندى ده بوغدانى بايرامدا ايكى جهتدن گؤيه رديرلر. بيرينجىسى تحويل واختى بايرام گونلرينده سوفره يه قويماق اوچون. ايكينجىسى اوندان "سمه نى" پيشيريب قوهوم-قارداشا وئرمك و سوفره ده قويماقدان اؤتورو.


سمه نىنى بئله پيشيره رلر:
گؤيه رميش بوغدانين شيره سين چيخاردارلار. سونرا اونو قاتيب پيشيره رلر. سمه نىنى بؤيوك قازانلاردا پيشيره رلر - كندلرده [و] بعضى شهرلرده سمه نىنى گوودوشلار[د]ا (بؤيوك بارداق) تنديره قويارلار - و او قده ر چالارلار تا قازاندان كؤپوك چيخسين. بئله حال "فينديق آلماسى" آدلانير. بو زامان قازان اطرافيندا اولانلار فينديق٬ قوز٬ بادام قازانا تؤكه رلر. سمه نى پايلاناندا آتيلميش فينديق٬ بادام٬ گيرده كان آتانلارا وئريلمه لىدير و هر كس اؤز بادام٬ فينديق يا گيرده كانينى گلن ايله قده ر ساخلامالىدير.


سمه نىنى پيشيرمك- دوزه لتمك ايجتيماعى حالدا اولار. بعضى گؤيه رتى گؤيه ردير٬ بير عيدده سى اون گتيرير٬ بير عيدده پيشيرمه يه كؤمك ائدير. خولاصه بير نئچه نفر شريك اولار. پيشندن سونرا هر كس اؤز پايينى آپارار. گاهى دا تك بير نفر پيشيره ر.


سمه نىنى قادينلار پيشيره رلر و سمه نى پيشن يئرده٬ چاليب اوينارلار و دئييب گولرلر. سمه نى پيشن قازانين دؤورونده اولان قيزلار و خانيملار بو سؤزلرى اوخويارلار:


سمه نى ساخلا منى!
ايلده گؤيه رده رم سنى
سمه نىيه سالديم بادام
اطرافينى آلدى آدام
قويمورلار بير بارماق دادام
قاينادين قازانى٬ گلديم!.


كيشيلر ايسه باشقا اوتاقدا سمه نىنين پيشمه سينى گوده رلر. حاضير اولاندان سونرا يئييب داغيشارلار.


گئچنلرده خالق سمه نىنى موقددس حئساب ائده رديلر. اؤولادى اولمايانلار سمه نى ايله "چيلله كسرديلر". نووروز گونلرينده گؤيه ريلن سمه نى [نى]٬ اؤولادى اولمايانلار٬ باشلارينين اوستونه قويارديلار. بير اؤزگه قادين اونا سو تؤكه ردى. بير اؤزگه سى تؤكولن سويو قايچيلاردى و دئيه ردى: "آى بونو گؤيه ردن٬ بو گلينى ده گؤيه رت!"


بعضيلرى "نذير" ائده رديلر. نذيرلرى يئرينه يئتيشن شخصلر٬ گلن ايل سمه نى پيشيره ردى. قوهوم قارداشى دعوت ائده ردى. نذير[ين] قبول اولوب اولماماسى٬ سمه نىنين داديندان آسيلى ايدى. شيرين اولاندا٬ نذير قبول اولموش حئساب اولوناردى. اگر شيرين اولماسايدى٬ نذيرين قبول اولماماسى معلوم اولاردى.


"چيلله كسمك" و "نذير ائتمك" عادتلرى چوخ چوخ آزالميش ولى "سمه نى دوزه لتمك"٬ "گؤيه رتى گؤيه رتمك" (بوغدا٬ مرجى٬ زيره) داوام ائدير.


آذربايجانين بعضى يئرلرينده سمه نىدن "حالوا" (سمه نى حالواسى٬ م. ب.) پيشيره رلر. سمه نى شيره سينه اون٬ موعيين ميقداردا شكر تؤكوب خمير ائده رلر٬ سونرا گيرده كان ووروب٬ قيسمت قيسمت ائديب پايلارلار. او واخت سمه نى پيشن يئره قورغا گتيره رديلر.


قزوينده سمه نىنين پيشيرمه يى


آذرى فولكلور صفحه لرى- توپلايان دكتر س. جاويد. ايلليك دوره سى. قيمت ٢٠٠ ريال. ١١ (آبان - آذر ١٣٦٠ - قيمت ٤٠ ريال- ساى ١٠- ١١)


سمه نىنين پيشيرمه يى و آشاغىدا گلن قوشمالارى٬ قزوين ماحاليندان كريم حضرتى دئميشدير:


بايرام يئتيشمه ميش باهارا بوغداسينى بير قاب سو ايچينده تؤكوب قوياللار تا بير آز گؤيه رسين. گؤيه ره ندن سونراسينا دؤيمه يى اوچون فاميل قيزلارينى چاغيريب هوه نگ دسته سينده دؤيه للر و بير قازانا تؤكوب هر بير چاره ك بوغدايا آلتى كيلو اون قاتاللار.


سونرا بير آز سو ايضافه ائله للر. تنديرى يانديريب قازانو آساللار و بير ارسين ايله قاريشديريرلار تا پيشسين. پيشه ندن سونرا بير آز قار تؤكه للر و دمه قويارلار و بير آينا٬ بير جه ناماز٬ بير سورمه دان و بير جام سو قوياللار. ائوين قاپيسينى اؤرتوب گئده رلر. دئيه للر كى فاطيمه زهرا گلر سورمه دن گؤزونه چكر٬ ناماز قيليب و بير بارماق سمه نىيه وورار. دئيه للر سمه نىنين شيرين اولماغينا گؤره بو ايشلرى گؤروللر. سونرا دا ياخين قونشولارا پاى آپاراللار.


سمه نى ساخلا منى!
ساخلاماسان يئره م سنى

گئرچه يه هو!!!

0 Comments:

Post a Comment

<< Home