Thursday, August 12, 2004

استان قزوين و هويت تركى-آذربايجانى آن



سؤزوموز

استان قزوين و هويت تركى-آذربايجانى آن

گسترش و اعمار شهر قزوين بلاواسطه با نام حكام ترك مانند موسي بن بوقا (253هجري) و امير خمارتاش عمادي(572 ) و نيز دولتهاى تركى (تيمورى٫ ايلخانيان٫ صفوى٫ افشارى و قاجار) مرتبط است. شهر قزوين قبل از انتقال پايتخت به اصفهان از طرف شاه عباس٫ به مدت بيش از پنجاه سال پايتخت امپراتورى تركى-آذرى صفوى و همواره يكى از مراكز ادبى و فلسفى و دينى آذربايجان بوده است. سلطان آواز ايران اقبال آذر (از شهر ترك نشين الوند)٫ رهبر اولين شورش مسلحانه توده اى بر عليه مونارشيم قاجار و فاناتيسم دينى خانم "طاهره زرين تاج قره العين"٫ شاعر بزرگ زبان تركى "ملا رفيع واضع قزوينى" و صاحب مفصلترين لغتنامه فارسى٫ "دهخدا" و... همه از تركهاى اين بخش آذربايجان بوده اند. (متاسفانه دهخدا با آنكه خود ترك بوده و داراى اشعارى به تركى نيز مىباشد٫ به هنگام جمع آورى ملزمه ونگارش امثال وحكم و لغتنامه و... دقت كافى و امانتدارى بايسته اى كه در تدوين اينگونه آثار مىبايست رعايت شوند٫ مبذول نداشته و صدها و هزارها كلمه و ضرب المثل و متل و حكم تركى ويا ترجمه آنها را٫ بدون ذكر تركى بودن آنها٫ به آثار خويش وارد نموده است).

از ديگر مشاهير قزوين شاعر نژادپرست معروف عارف قزوينى است. وى كه به لحاظ مليت خود نه فارس و نه ترك بلكه تات بود در عنفوان جوانى مدتى طرفدار ايدئولوژى پان تركيسم شده و بعدها از علمداران نژادگرايى آريايى در خاورميانه و شونيسم فارسى در ايران شد. باعث تاسف است كه اين شخص كه كلمه كلمه برخى از آثارش لكه سياهى در دفتر دوستى هزاران ساله اقوام در ايران و در دشمنى با مداراى فرهنگى ٫نوع دوستى و فرهنگ بشرى و از سخيفترين و شنيعترين متون كلاسيك نژادپرستانه عصرمان بشمار مىروند٫ امروزه از سوى برخى از سياستمداران ناآگاه ويا غرضورز و وابسته فارس به عنوان سمبل مليتگرايى فارسى تلقى مىشود.( از اشعار سراسر نژادپرستانه و آكنده از كين به فرهنگ و زبان و تبار تركى وى است: مكن منعم كه از جان دشمنى با اين زبان (تركى) دارم... ز ترك اين عجب نيست٫ چه كه اهل نام و نسب نيست....ز ترك و از زبان ترك به پرهيز....صلاح پاى اين زبان ٫ ز مملكت بريدن است....)

استان قزوين و تركهاى اين استان (كه تا سالهاى اخير بخشى از استان زنجان بود) همانگونه كه در فوق ذكر شد از اركان زبان تركى و فرهنگ آذربايجانى در كشور بشمار مىرود و از جمله درايجاد حكومت خودمختار ملى آذربايجان و حيات آن (سالهاى 1324-1325) نقش تعيين كننده اى داشته است. بعد از سال 1326 نيز دبير فرقه دمكرات آذربايجان شاهزاده قزوينى٫ عبدالصمد كامبخش بوده است. امروز نيز علىرغم سرعت دادن تاسف بار به روند نابودى فرهنگ و زبان تركى در كل ايران و آذربايجان و بخصوص استان قزوين٫ خوشبختانه خودآگاهى ملى ترك نيز به موازات آن در حال رشد و گسترش است. علاوه بر انتشار نشريات تركى زبان در اين استان ظهور بزرگترين مراكز صنعتى اين خطه لاينفك آذربايجانى با نامهاى كور اوغلو و آذربايجان و غيره نشان ديگرى از وابستگى هموطنان ترك اين استان به فرهنگ ملى تركى و آذربايجانى خويش است.

استان آذربايجانى قزوين و تركهاى ساكن در آن٫ پس از دهها بار انتزاع و ادغام و تقسيم و انضمام وغيره بالاخره از ايالت آذربايجان و توده ترك شمال غرب كشور جدا شده و مستقيما به مركز وابسته شده است. آخرين بار در سال 1376 انگيزه انتزاع شهرستان تاكستان از استان زنجان و ضميمه گشتن آن به استان قزوين ٫ به شكل وجود مشتركات متعدد طبيعي ، اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي و پيوندهاي قومي با استان مذكور اعلام شده است.

نكته جالب توجه اين است كه در مورد شهروندان ايرانى ترك و مناطق سكونت آنها دولت پيوستگى قومى و فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى و طبيعى اين شهروندان ترك و مناطق ترك نشين را هرگز در هيچكدام از ملاحظات خويش دخالت نمىدهد و مثلا علىرغم وجود مشتركات بىشمار طبيعى و اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى وپيوندهاى قومى بين تركهاى استان قزوين و استان زنجان اين دو از هم جدا و منفك شدند. حتى به نظر مىرسد كه در مورد مناطق ترك نشين٫ تقسيمات كشورى عامدا به گونه اى طراحى مىگردد كه به پيوستگى و يكپارچگى قومى و زبانى و فرهنگى و اجتماعى موجود بين تركهاى كشور و در نتيجه به زبان و فرهنگ و هويت تركى تا آنجاييكه ممكن است و به حداكثر درجه آسيب و خلل وارد گردد.

در عمل آنچه كه جاى ترديد ندارد اينست كه اين اقدامات و تدبيرات دولت كه متاسفانه بر اساس تبعيض بين اقوام و زبانهاى ايران و اعمال استاندارد دوگانه نسبت به آنها (به له زبانها و اقوام ايرانى-فارسى ٫ در جهت تقويت فرهنگ و زبان آنهاو بر عليه اقوام و زبانهاى غيرايرانى-تركى و در جهت نابودى زبان و فرهنگ آنها) و برتر شمردن قوم فارس و زبانش طرح و اجرا مىگردند٫ روند تحليل زبان و فرهنگ تركى در اين بخش از آذربايجان را سرعت بسيار بخشيده است. در نتيجه متاسفانه مانند ديگر مناطق ترك نشين ايران٫ در اين استان آذربايجانى نيز٫ در اثر سياست دولتى جانشين سازى زبان فارسى به جاى زبانهاى ملى و مخلوط و يك كاسه كردن فرهنگهاى گوناگون كشور و فارسى ناميدن برآيند آنها٫ زبان و ادبيات و فرهنگ تركى به سرعت بسيار در حال نابودى است.

بى شك رسمى شدن زبان تركى در سراسر كشور و جمع آورى مناطق ترك نشين در واحدهاى ادارى يگانه بخصوص در شمال غرب كشور (آذربايجان)٫ كه دير يا زود به تحقق خواهد پيوست٫ حداقل اقدامى است كه مسئولان دولتى مىبايست به فوريت به انجام آنها اقدام نمايند٫ اقدامى كه اكنون آشكار شده است كه پيش شرط مدنى شدن و دمكراتيزاسيون جامعه ايرانى است.

گئرچه يه هو !!!


0 Comments:

Post a Comment

<< Home